بنابرآمار رسمی 70 درصد پوشاک در ایران از راه قاچاق وارد میشود. به طور میانگین از هر 10 لباسی که استفاده میکنیم، 7 عدد آنها توسط قاچاقچیها وارد میشوند؛ این در حالی است که از سال 97، واردات پوشاک به ایران ممنوع شده است و با ادعای حمایت از تولید داخل، جلوی فعالیت برندهای خارجی هم گرفته شده است.
در برنامه راه دیگر با حسام نواب در همین زمینه گفتگو کردم که میتوانید در یوتیوب این برنامه را ببینید.
سبد خرید پوشاک خانوارهای ایرانی نصف مردم شمال آفریقا
اگر تأثیر کووید را در سال 2020 نادیده بگیرم، روند بازار پوشاک در دنیا، یک روند صعودی بوده و هزینهی پوشاک مردم در دنیا، سال به سال بالاتر رفته است؛ این عدد برای کشورهای منطقهی خاورمیانه و شمال آفریقا در سال 2022 حدودا 125 میلیارد دلار بوده است که سهم ایران از این عدد، 10.4 میلیارد دلار است، یعنی 8 درصد ارزش دلاری بازار پوشاک در منطقه خاورمیانه، متعلق به ایران است.
با فرض اینکه جمعیت ایران 85 میلیون نفر است، این عدد 17.5 درصد است. در نتیجه میتوان گفت که قدرت خرید مردم ایران برای پوشاک، کمتر از نصف مردم منطقهی خاورمیانه و شمال آفریقاست.
خانوار ایرانی در سال 1400، معادل 3 میلیون و 800 هزارتومان در سال هزینهی پوشاک میکرده که این، 7 درصد سبد خانوار را به خود اختصاص میداد.
در سال 1401، این عدد به 4 میلیون و 700 هزارتومان رسیده که معادل 5 درصد سبد خانوار بود و این به معنی یک افت تقریباً 30 درصدی در سبد خانوار است که نشان میدهد مردم قدرت خریدشان در زمینهی پوشاک پایین آمده است. با اینکه عدد ناشی از تورم بالاتر رفته اما در مجموع سبد خانوار، کوچک شده و مردم ترجیح میدهند درآمدشان را در بخشهایی هزینه کنند که از پوشاک واجبتر است.
سیاستهای تولید و فروش پوشاک در جهان چگونه است؟
در صنعت پوشاک دو فصل بهار-تابستان و پاییز-زمستان وجود دارد؛ کالاهای هر فصل تقریباً یک سال قبل از فصل، طراحی و آمادهی تولید میشوند و دو ماه قبل از شروع فصل، برای خرید عرضه میشوند.
سیاست قیمتگذاری برای برندهای اقتصادی مانند «منگو»، «آدیداس»، «پولو» و… به این صورت است که معمولاً سودهای 4 تا 5 برابری برای خودشان در نظر میگیرند و بدین ترتیب قیمت مصرفکننده را تعیین میکنند.
تفاوت قیمت تمام شدهی کالا، با قیمتی که مشتری خریداری میکند، بین 15 تا 20 درصد اختلاف دارد به این علت که در طول فصل کالاهای کالکشن جدید، بدون تخفیف در فروشگاهها عرضه میشوند اما به تدریج که از فصل میگذرد، میبینیم که کالاها شروع به تخفیفدار شدن میکنند. یک سری کالاها، براساس ترند فروششان تا پایان فصل فروخته میشوند و یک سری از کالاها هم باید شامل تخفیف شوند تا مشتری برای خرید آن ترقیب شود.
90 درصد کالاهای برندهای مطرح دنیا، در همان فصل فروخته میشوند و 10 درصد باقی میماند که برای فروش آنها نیز استراتژیهای مختلفی وجود دارد.
سیاستها تولید و فروش پوشاک در ایران
400 هزار میلیارد تومان اندازهی بازار پوشاک در ایران است که به گفتهی کارشناسان، در بهترین حالت، 30 درصد این عدد، ظرفیت برندهای ایرانی است که میشود معادل 120 هزار میلیارد تومان؛ سهم بسیار عمدهای از این عدد، به صورت کانتینری و کیلویی از همان 10 درصدی که در برندهای معتبر باقی میماند و فروخته نمیشود، به صورت قاچاق وارد ایران شده و خریداران این کانتینرها، برچسب خودشان را روی کالا میزنند و در قالب برند ایرانی به فروش میرسانند.
در ایران برندهایی وجود دارند که صد درصد کالایشان به این شکل تأمین میشود و برندهایی هم هستند که بخشی از کالای خود را با این روش تأمین میکنند. این برندهای به اصطلاح داخلی، مدلهای چند سال قبل برندهای اقتصادی مانند «منگو» را خریداری میکنند و با برچسب خودشان که نشان دهندهی تولید داخل است، به مشتری عرضه میکنند.
این برندها، جزو همان 30 درصدی هستند که فرض میشود ایرانی و تولید داخل هستند. اما برندهای داخلی خوبی هم هستند که پارچهی ایرانی خریداری میکنند، از کارگر قانونی استفاده میکنند و مسلماً به لحاظ قیمتی نمیتوانند با برندهایی که کالا را به صورت کیلویی وارد میکنند رقابت کنند.
برندهای داخلی توانایی رقابت با قاچاقچیان را ندارند
ما در کشور به اندازهای ظرفیت تولید پارچه نداریم که بتواند همین 30 درصد تولید کنندهی داخلی را پوشش دهد. باتوجه به اینکه واردات پارچه ممنوع است، آن هم به صورت غیرقانونی و قاچاق وارد کشور میشود. برای تولیدکننده به صرفهتر است که پارچه قاچاق بخرد اما اگر بخواهد کار تمیز و شفافی انجام دهد مجبور است پارچهی ایرانی بخرد که گرانتر است؛ این تولیدکننده نه با برندهای خارجی توانایی رقابت دارد و نه حتی با تولیدکنندهای که به اسم برند ایرانی، پوشاک قاچاق میفروشد.
در چنین شرایطی که با هدف حمایت از تولید داخل، ورود پارچه و لباس ممنوع شده است، تولیدکنندگان با چه روشی باید محصولات خود را تولید کرده و به فروش برسانند تا بتوانند با برندهای خارجی رقابت کنند؟ آیا در شرایط تحریمی، اساساً این امکان وجود دارد؟ آیا سیاست ممنوعیت واردات پوشاک و پارچه، توانسته تولید داخلی را افزایش دهد یا خیر؟ تلاش میکنم در گزارشهای بعدی به این سوالات پاسخ بدهم.
اعداد کمی غیر دقیق هست. ۱. اندازه بازار ۱۰.۴میلیارد دلاری، متعلق به زنجیره پوشاک(گروه چوشاک)است که شامل کیف و کفش و اکسسوری نیز می شود. ۲. بر خلاف ادعای داخل متن، حدود ۶۰درصد از اندازه بازار متعلق به کالای ایرانی هست(تولید کنندگان متقلب نیز در همین گروه قرار میگیرند.مثلا آقای ه……. که برند قدیمی کت و شلوار است،در واقع، محصول چین را بنام خود در بازار عرضه میکند) ۳. آمار قاچاق و اندازه بازار نیز دقیق نیست.چون کالای همراه مسافر،یا خریدهای فصلی از مکانهایی مانند وان ترکیه، قابل رصد نیست. ۴. با توجه به دستمزد فعلی، از سال گذشته، ایران، ارزان ترین محل تولید پوشاک در جهان است و از هند و بنگلادش پیشی گرفته… اتفاقا، تولید ایران، اکنون بهای تمام شده ی بسیار خوبی میتواند داشته باشد، اما بسیاری از تولید کنندگان، فاقد دانش کافی هستند. ۵. حالا که در حال تحقیق هستید، آمار واردات ماشین آلات خطوط تولید پوشاک در چند سال اخیر را استخراج کنید. خواهید دید که نوسازی و به روز رسانی، حلقه مفقوده صنعت پوشاک است
ممنون از مطالب روشنگر کننده تان. لطفا در املا و کمی در انشای گزارش و مقاله هایتان دقت بیشتری کنید. اینجا ترغیب درست است و یک مورد جمله بندی هم ایراد دارد و در مقالات دیگر هم که خوانده ام گاهی غلط املایی پیدا می شود. مجددا تشکر از شما