انتشار برخی اسناد از اهدای وام ودیعه مسکن به برخی مدیران شهرداری با سود بسیار پایین در روزهای گذشته واکنشهای فراوانی را به همراه داشته است. به گونهای که حتی پای ماجرا به صحن شورای شهر هم کشیده شد و ادعاهای دیگری دربارهی ماهیت این مبالغ پرداختی و شرایط بازپرداخت آن منتشر شد.
چند روز گذشته اسنادی از پرداخت وامی به سود ۶ درصد به مدیران شهری تهران را در توییتر منتشر کردم.
براساس این اسناد برخی مدیران شهری شهر تهران دهها میلیارد وام ودیعهی مسکن دریافت کردهاند. وامهایی که حالا بر اساس اسناد منتشر شده باید با سود ۶ درصد بازپرداخت شود.
فارغ از اینکه بعید است هیچ شهروند معمولی در ایران بتواند وامی با سود ۶ درصد از بانکهای ایرانی دریافت کند توجه به برخی جزئیات این اسناد و همچنین واکنشهای برخی اعضای شورای شهر این شائبه را ایجاد میکند که این وامها بلاعوض بوده و بعد از انتشار اسناد سندسازیهای لازم برای آن در بانک شهر که بازوی مالی شهرداری تهران است انجام شده است.
برای نمونه در یکی از اسناد منتشر شده تاریخ عقد قرارداد «۱۴۰۳/۰۳/۰۱» درج شده است که هنوز فرا نرسیده است.
یعنی مدیران شهری شهرداری تهران وامی را دریافت کردهاند که تاریخ عقد قرارداد ان هنوز نرسیده است.
بعد از انتشار اسناد این وامها یکی از اعضای شورای شهر هم این شائبه را ایجاد کرد که این وامها بلاعوض بوده و بعد از انتشار اسناد آن سندسازیهای لازم برای آن صورت گرفته است. بر اساس ادعای این عضو شورای شهر گزارشهای در این خصوص هم به دست اعضای شورای شهر رسیده است که باید راستی آزمایی شود.
نکتهی مهم دیگری که در خصوص این وامها وجود دارد علاقهی زاکانی به مسکوت گذاشتن آن است. آنچنان که یکی از اعضای شورای شهر بیان میکند سال گذشته در مهر ماه در چند نوبت از شهردار تهران خواسته بود تا به شائبههایی دربارهی پرداخت این وامهای ودیعهی مسکن پاسخ دهد. چرا که این مبالغ بدون تصویب شورای شهر پرداخت شده بود.
بر اساس ادعای این عضو شهرداری علیرغم نامههای چندباره شهردار تهران هیچ پاسخی به این پرسش ها نداده است. بر اساس این ادعاها گویا برخی از افراد دریافت کنندهی این وامها از شهرداری یا شهر تهران هم رفتهاند و حالا وضعیت بدهی انها به بانک نامشخص است.
علیرضا زاکانی که همیشه در رسانههای از فساد مالی مدیران جناح سیاسی مخالفش دم میرد حالا در روزگاری که خودش مدیریت شهری را در دست گرفته منشی یکسان و غیرشفاف را در پیش گرفته است.
او که بعد از افشای جزئیات هر کدام از تخلفاتش با ادبیات منحصر به فرد خودش در رسانهها ظاهر میشود نه تا کنون پاسخ رسانهها را به درستی داده و نه حتی توانسته اعضای شورای شهر هم مسلک خودش را راضی کند. به نظر میرسد استراتژی او لاپوشانی اقداماتش تا زمان برملا شدن آن است و هنگامی هم که برملا شد پاسخگویی با ادبیات شخصی خودش است.